کد مطلب:134088 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:116

کوفه عهد شکنی می کند
مسلم بن عقیل علیه السلام طبق فرمان پیشوای خویش از مكه به جانب كوفه حركت نمود، مسعودی می نویسد:

«مسلم بن عقیل در پانزدهم رمضان از مكه خارج گردید» و پس از مشكلات فراوان وارد كوفه شد، فرزند عقیل در ابتدا مورد استقبال گرم قرار گرفت و كوفه با آغوشی باز آن حضرت را در خود پذیرفت، افراد


یكان یكان با نایت خاص و نماینده ی مخصوص حسین علیه السلام بیعت كرده وفاداری و پایداری خویش را اعلام داشتند، تعداد بیعت كنندگان آنچنان با سرعت بالا رفت كه مسعودی می نویسد:

«دوازده هزار تن از مردم كوفه با مسلم بن عقیل بیعت كردند» [1] و جمعی از مورخین نوشته اند هیجده هزار [2] اما با تأسف این استقبال گرم پس از مدتی كوتاه بدرقه ی بسیار سرد و ناجوانمردانه ای را در برداشت مردمی كه در محیطی آرام كه در آن هیچگونه خطر احساس نمی شد با مسلم بن عقیل (ع) روبرو گشته و از وی استقبال نمودند هنگامی كه در وفاداری خود نسبت به آن بزرگوار احساس خطر كردند آنچنان با سرعت از گرد او پراكنده گشتند كه راستی در تاریخ ملتها بی سابقه و یا حداقل كم نظیر است. هنگامی كه فرزند معاویه از ورود نماینده ی مخصوص حسین (ع) در كوفه و موفقیت سریع آن بزرگوار اطلاع یافت و دانست كه نعمان بن بشیر استاندار كوفه آنچنان ناپاك و جسور نیست كه بتواند تسلط حكومت وی را بر آن ناحیه (كه بمنزله ی قلب عراق و پایگاه قدرت آن بوده است) در برابر مسلم حفظ كند به ناچار دست به دامان كثیف ترین و بی اصالت ترین نوكران، عمال خویش یعنی عبیداللَّه بن زیاد زد و او را كه در بصره حكومت داشت با حفظ سمت به استانداری كوفه منصوب ساخت


و مأموریت داد تا كوفه را آرام كند و جنبش اصیل و مقدسی را كه به حمایت از خاندان شریف پیغمبر بوجود آمده بود به سختی سركوب سازد

فرزند زیاد با نیرنگ خاصی وارد كوفه شد و به دارالاماره رفت و با نداشتن نیروی نظامی قابل ملاحظه ای با خدعه و شیطنت و تهدید و تطمیع آنچنان كوفه را در برابر قدرت پوشالی و پوچ یزید مرعوب ساخت كه توانست در كمترین مدت تسلط از دست رفته ی آن حكومت كثیف را بر آنجا به صورت بهتر و عالیتر بازگردانده و نیروی عظیمی را كه در حمایت از مسلم بن عقیل گرد آمده بود به آسانی متلاشی سازد، دستور داد منادی در همه جا ندا در دهد و بگوید.

«مردم كوفه! بر بیعت یزید ثابت بمانید پیش از آنكه وی ارتشی نیرومند از شام بفرستد تا مردان شما را بكشند و زنان شما را به اسرات ببرند.» [3] .

آری، پسر زیاد تنها با یك تهدید پوچ و بی اساس توانست آن مردم سست پیمان را از گرد مسلم بن عقیل پراكنده سازد، و تنها مردی كه در سراسر كوفه دریای آن شیرمرد قریش پایدار ماند، هانی بن عروه بود كه جان خود را در راه حمایت از وی از دست داد و با آن حضرت به شهادت رسید، زاده ی زیاد با آنكه هانی را برای تسلیم نمودن مسلم سخت مورد تهدید قرار داد و گفت اگر مسلم را به من نسپاری و او را تسلیم نسازی.


«برای تو راه فرار و نجاتی نیست» با اینحال هانی شهامت و جوانمردی نشان داد و گفت: لا واللَّه. آیا از من می خواهی كه میهمان خود را تسلیم تو سازم تا او را با شمشیر گردن زنی؟! هرگز چنین عملی را انجام ندهم و این ننگ و عار را بر خود نخواهم پسندید، سپس چنین اضافه كرد:

«و یلكم لو كانت رجلی علی طفل من آل الرسول (ص) لا رفعتها حتی تقطع [4] .

یعنی وای بر شما، اگر پای من بر روی طفلی از خاندان پیغمبر باشد آنرا از روی او بر نمی دارم (تا گرفتار شما ستمگران گردد) مگر آنكه پای مرا قطع نمایند».

هانی به جرم جوانمردی و پایداری خود در ارادت بخاندان پیغمبر علیهم السلام به امر عبیداللَّه ناپاك پس از جراهات فراوانی كه برداشت روانه زندان گردید، اما او از شخصیتهای كوفه و رئیس قبیله است از این نظر انتشار گرفتاری وی موجی از خشم و غضب در بین قبیله ی «بنی مذحج» و طرفداران فرزند عروه بوجود آورد و بزودی تعداد چهار هزار شمشیرزن اطراف دارالاماره را گرفتند و هانی را سالم و زنده خواستار شدند.


[1] مروج الذهب ج 2 صفحه ي 62 چاپ مصر سال 1303.

[2] ابن اثير تعداد بيعت كنندگان با آن حضرت را هيجده هزار نفر نوشته است- كامل ج 4 صفحه ي 17 چاپ مصر سال 1301.

[3] ناسخ التواريخ حالت سيدالشهداء (ع) ج 2 صفحه ي 59 چاپ تهران سال 1336.

[4] ناسخ التواريخ حالات سيدالشهداء ج 2 صفحه ي 72.